چهارشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۲

با محک خود دیگران را نسنجیم

خیلی عجیب هست  که با همه اینکه ١٠٠ سال است ادعا میکنیم که آزادی خواه ، روشنفکر ، متمدن و واقع بین شده ایم اما هنوز هم که هنوز است تحمل دیدن و شنیدن خیلی از چیز های که مخالف نظر و عقاید ما هست را نداریم . دم از دموکراسی میزنیم و آن کار دیگر میکنیم ، از عوام  فریبی ها  می نالیم اما  عوام فریبی های خودمان را مصلحت مینامیم . دموکراسی را برابر قبول کردن خود توسط دیگران مینامیم و هر کس بر خلاف ما میرود او را مخل دموکراسی و آزادی میشناسانیم . گاهی که چه عرض کنم معمولا حق با ما هست و ما دارای بصیرت هستیم . میتوانیم از هر کسی سوال بپرسیم و همه بایستی در برابر ما شفاف باشند اما جواب سوال دیگران از ما به مصلحت نیست که داده شود . دموکراسی را برابر با آنچه ما و اطرافیان ما میبینند میپنداریم و نه اینکه تک تک افراد  میتوانند نظری جداگانه داشته باشند و همانطور که حق به جانبیم برای احترام به نظراتمان ، یادمان میرود که نظر دیگران نیز مهم و محترم میباشد . در مرام ما دموکراسی یعنی اگر نظری بر خلاف من داشتی پس حق نیستی و منحرف و در اشتباهی . 

تمامی این مشخصات آیا همان مشخصاتی  نیست که در یک فرد دیکتاتور چه در سیستم حکومتی و یا در هر جای حتی دنیای مجازی با آن روبرو میشویم و همه این گونه افراد جالب نیست که خود را دموکرات ترین انسانها میدانند. چرا تصور میکنیم دیکتاتوری تنها میتواند در حکومت ها باشد ؟
آیا غیر از این نیست که در کوچکترین جوامع  که حتی شاید  تعداد  اعضا ان از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نکند مصداق کامل تئوکراسی  و دیکتاتوری است ؟ چرا به این مقدار خود و افکار خود و در نتیجه اعمال  خود را بزرگ میبینیم ؟ آیا این به معنی این نیست که دیگران را بدون درک و شعور میپنداریم ؟ چرا اجازه پرسش گری را میگیریم کما اینکه تنها مسیر روشنگری و نجات ، پرسشگریست .
آیا به همان مقدار که از دیگران انتظار داریم به عقاید ما ، احترام گذارند به عقاید آنها احترام میگذریم ؟ آیا سنجش درست و اشتباه بودن عقاید دیگران همان نظرات خودمان نیست ؟ با محک خود دیگران را نسنجیم . همه حق زندگی و اظهار نظراتشان را دارند ، هرچند به زائقیه ما خوش نباشد .
یادمان نرود که
بنی آدم اعضاء یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر