چهارشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۲

رستاخیز تحریم ها

تجربه نشان داده است که برای غرب مهمترین چیز در روابط خود با کشور هایی از قبیل ایران و کره شمالی ، افغانستان یا عراق و حتی سوریه منافع ایشان میباشد و پشیزی برای جان انسانها یا حقوق بشر و یا چنین مسایلی نمیپردازند کما اینکه زمانهایی نیز برای پر کردن صحنه دفاع از حقوق بشر و چنین مناسبتی ، به صورت کاملا سوری چنین اقدام های نیز انجام میدهند، برای مثال حرکت نمادین کشور کانادا در تعطیلی سفارت خود در ایران ، یکی از این گونه حرکات میباشد . به قولی هرجا منافع هست ، مرگ بر حقوق بشر. اما در این میان تنها چیزی که از نظر ها کمی به دور مانده و این مساله که در میان سران دو کشور ایران و اسراییل جنگ لفظی برای ایجاد جنگ واقعی چندین سال میباشد که تنها به صورت حرف و تهدید تبادل میشود و به راستی آیا در این چند سال ثمری جز ایجاد تنش برای منطقه و ایجاد بازاری برای فروش سلاح در منطقه برای غرب بوجود آورده است یا چیز دیگریست ؟ 

جمهوری اسلامی در طی این چند سال به تولید سلاح های معمول و نچندان پیشرفته پرداخته و غرب نیز با فروش  سلاح هایی مشابه و گاهی پیشرفته به منطقه توانسته مقداری از هزینه بحران اقتصادی موجودش را بکاهد . اما آیا در صورت دست یابی نظام جمهوری اسلامی به بمب اتمی و یا حتی نزدیک شدن به دسترسی به ان چه پیامد ها و چه عکس العمل های از طرف غرب به همراه خواهد داشت . 
با نگاهی به رویکرد نظام از ۳۳ سال گذشته به انرژی هسته ای و تغیر ۱۸۰ درجه ای شعار های نظام از لحظه آغازش تا بدین لحظه به مقوله انرژی هسته ای ، که از حرام اعلام کردن ان در بدو انقلاب تا رساندن ان بدین روز که جز خطوط قرمز نظام شده ، این اندیشه را القا میکند که نظام در مسیری قرار گرفته که غرب با هوشیاری کامل و برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود آنرا برای نظام تعبیه کرده و جمهوری اسلامی ، خواسته یا نا خواسته در اجرای ان کشور را به چنین باتلاق رسانده است . 
اینک برای حل این بحران پس از چنیدن سال رایزنی و عدم توافق که همانا این عدم توافق خواسته غرب نیز میباشد برای کشاندن ایران به جنگی و مجددا تامین منافع خود از طریق تنها کشور باقی مانده در منطقه که لشکر کشی در ان صورت نگرفته ، افکار جدید و بسیار خطرناک تری را در سر میپروراند . تجربه ناکامی در  جنگ افغانستان ، و عراق که موجب ضرر های فراوانی شد برای غرب و تجربه لیبی که ان نیز نشان داد نمونه جالبی برای گسترش امپراتوری با ثباتی قابل اعتماد نمیباشد ، آزمایشگاه سوریه را به نمونه ای قابل قبول و مطمئن برای غرب ایجاد کرد که با مطالعه ان و رفع ایراد های استراتژیکی خودشان ، حال نمونه جدیدی و به مراتب مطمئن تری را برای ایران آماده کرده اند . 
غرب میداند که حمله مستقیم به ایران هزینه بسیاری بر دوش آنها خواهد نهاد و به احتمال بسیار قوی به اهداف تعیین شده شان  نیز به درصد کم نائل خواهند شد و علاوه بر اینها منطقه را به یک جنگ بزرگتر و شاید حتی جهانی سوق دهد ، مظاف بر این مسائل ، بحرانی که در انتقال انرژی از خلیج فارس ایجاد میشود میتواند اقتصاد نیمه بیمار غرب را فلج کند و جمهوری اسلامی نیز کاملا بر این امر واقف است و تمامی شاخ و شانه کشی های نظامی و لفظی خود را بر این اصل بنا نهاده است  ، غافل از اینکه غرب نیز برای دور زدن چنین مشکلاتی و همچنین ختم کردن غائله جمهوری اسلامی و چه بسا فراتر ، انحلال کشور  بنام ایران به بازی جدیدی در منطقه دست زده است . ایجاد آشوب های قومی و شهری ، همانند  سوریه اما با کمی محاسبات دقیق تر میتواند در کشور ایران و از اصل سیاستهای چند ساله اخیر خود برداشت کند ، از قبیل :
با استفاده از حربه تحریم ها به نوعی عاصی کردن مردم از حکومت و استفاده ابزارری از فشار مجود بر جامعه ایران برای  ایجاد بحران در ساختار حاکمیت که با عدم شناخت کافی از ساختار جامعه شناسی مردم ایران احتمال این نیز می رود که موجبات نزدیکی مردم و حکومت را نیز بوجود اورد
ایجاد تفرقه در بین شیعه و سنی
ایجاد اختلاف بن اقوام های ایرانی و پر رنگ کردن آنها بماند کرد زبان ها و آذری زبان ها و یا عرب زبان ها به عنوان دستاویز 
مسلح کردن غیر مستقیم آنها و کشاندن آنها به جنگی داخلی 
مشغول کردن دولت ایران به جنگ لفظی با اسراییل و ایجاد تحریم ها برای بستر سازی ایجاد بحران های اجتمایی و شورش های خود جوش مردمی 
همه این ابزار در جهت کشاندن ایران به یک جنگ داخلی که در ان هیچ صدمه ای به جهان اطراف نمیرسد و غرب از پس این جنگ به اهداف زیر نائل میشود 
مشغول شدن جمهوری اسلامی به مسائل داخلی و دست کشیدن به طور خودکار از فعالیت های هسته ای  و یا به حداقل رساندن آنها 
ایجاد تفرقه در اقوام و در نهایت شوراندن آنها علیه یکدیگر و ایجاد دشمنی های شدید قومی 
تجزیه کشور به دست اقوام داخلی ( در ظاهر به دست مردم ایران ) و نشاندن حکومت های دست نشانده خود در منطقه که علاوه بر ثبات منابع مالی برای غرب ، موجبات ایجاد پایگاه های متنابهی را فراهم خواهد کرد و این تکه تکه شدن تضمینی برای اقامت بلند مدت غرب را بوجود خواهد آورد .
در واقع تفکر استفاده از تحریم ها و افزایش شدت آنها برای رسیدن غرب به خواسته های ایشان در جهت کنترل نظام حاکم بر ایران و گرفتن افزار آن برای آسایش فکری دول غرب میباشد که در این میان شاید سهمی کوچک نیز به نفع حقوق بشر و نرم شدن نظام در مقابله با مردم را رقم بزند. 

کمدی اربابان دموکراسی

بزرگی میگفت  دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما

به زبان خودمانی تر   همه چیزمان به هم باید بخوره

در طی این چند سالی که علاوه بر ظلم و استبداد در ایران ، بی اخلاقی نیز در میان رجل سیاسی بسط و گسترش پیدا کرده و هر روزه شاهد تهمت زدن ها از سوی گرداندگان حکومت و دولت و مجلس جمهوری اسلامی به یکدیگر هستیم و ادبیات لمپنیزم و چاله میدانی نیز در بین این افراد تبدیل به نقل و نباط هر گفتگویی شده است ، شاهد یک جریان فکری جدیدی هستیم که می گوید یا با مایی یا بر ما ، آنهم در فضای غیر دموکراتیک داخل ایران
 از این جالب تر اینست که بنا بر قانون همه چیزمان باید به هم بخوره ، این اخلاقها نیز در بین اپوزوسیون خارج از ایران و بنابر شوخی زمانه ، اپوزوسیون مخالف جمهوری اسلامی تمام و کمال به مانند داخل انجام می پذیرد .
یعنی به عبارتی زشتی در برابر زشتی .
 اگر در داخل ایران باتوجه به وجود رژیم اسلامی و سرکوب شدید آزادی بیان و اندیشه و آزادی پس از بیان ، نمی توان سخنی مخالف بر زبان آورد و حتی انتقاد جزئی کرد ، در خارج از ایران نیز تقریبا همان شرایط حاکم شده است و آنهم در بین اپوزوسیون به ظاهر آزادی خواه و دموکرات .
 در جمهوری اسلامی پس از نقد سرکوب توسط نیروهای فیزیکی و تریبون های در دست نظام صورت می گیرد و در خارج این سرکوب توسط دوستان آزادی خواه و دموکرات و از طریق شبکه های اجتماعی .
در جمهوری اسلامی مخالف مساوی است با ملحد ، وابسطه به کفار ، غرب و دشمن و در نهایت محارب و در خارج از ایران مخالف و منتقد مساوی است با همکار رژیم اسلامی و جیره خوار نظام بودن .
در هر دو مکان اگر با ایشان نباشی ، عنصری  فریب خورده و بدون بصیرت و منفور همان جامعه میباشیدر هر دو جامعه درون و برون مصالحی است که اجازه پرسش نداری و اندیشه در جایی بلا استفاده است زیرا که بجای تو تصمیم می گیرند و می اندیشند و تو موظف به موافقتی و در غیر اینصورت .....
حال دیدید چقدر همه چیزمان به هم می خورد ؟
 و از بد روزگار با چه سلاحی می خواهیم چه را از پای درآوریم
عادت کرده ایم از خارج برای مردم داخل نسخه بپیچیم ، آنرا خود تصدیق کنیم ، به مخالفان این نظر بتازیم و مردم داخلی که آنرا انجام نداده اند احمق ، نادان و بی عقل بنامیم و همیشه نیز به اندازه هر کس فحش و بد وبیرا گویی در چنته داریم. همانند هم نوعان حاکم بر ایران در داخل.
باز هم تفاهم
کمدی جالبی است زیرا در هر جا هستیم حق با ماست
     https://www.facebook.com/notes/arash-choupani/%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C/530152183714977

با محک خود دیگران را نسنجیم

خیلی عجیب هست  که با همه اینکه ١٠٠ سال است ادعا میکنیم که آزادی خواه ، روشنفکر ، متمدن و واقع بین شده ایم اما هنوز هم که هنوز است تحمل دیدن و شنیدن خیلی از چیز های که مخالف نظر و عقاید ما هست را نداریم . دم از دموکراسی میزنیم و آن کار دیگر میکنیم ، از عوام  فریبی ها  می نالیم اما  عوام فریبی های خودمان را مصلحت مینامیم . دموکراسی را برابر قبول کردن خود توسط دیگران مینامیم و هر کس بر خلاف ما میرود او را مخل دموکراسی و آزادی میشناسانیم . گاهی که چه عرض کنم معمولا حق با ما هست و ما دارای بصیرت هستیم . میتوانیم از هر کسی سوال بپرسیم و همه بایستی در برابر ما شفاف باشند اما جواب سوال دیگران از ما به مصلحت نیست که داده شود . دموکراسی را برابر با آنچه ما و اطرافیان ما میبینند میپنداریم و نه اینکه تک تک افراد  میتوانند نظری جداگانه داشته باشند و همانطور که حق به جانبیم برای احترام به نظراتمان ، یادمان میرود که نظر دیگران نیز مهم و محترم میباشد . در مرام ما دموکراسی یعنی اگر نظری بر خلاف من داشتی پس حق نیستی و منحرف و در اشتباهی . 

تمامی این مشخصات آیا همان مشخصاتی  نیست که در یک فرد دیکتاتور چه در سیستم حکومتی و یا در هر جای حتی دنیای مجازی با آن روبرو میشویم و همه این گونه افراد جالب نیست که خود را دموکرات ترین انسانها میدانند. چرا تصور میکنیم دیکتاتوری تنها میتواند در حکومت ها باشد ؟
آیا غیر از این نیست که در کوچکترین جوامع  که حتی شاید  تعداد  اعضا ان از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نکند مصداق کامل تئوکراسی  و دیکتاتوری است ؟ چرا به این مقدار خود و افکار خود و در نتیجه اعمال  خود را بزرگ میبینیم ؟ آیا این به معنی این نیست که دیگران را بدون درک و شعور میپنداریم ؟ چرا اجازه پرسش گری را میگیریم کما اینکه تنها مسیر روشنگری و نجات ، پرسشگریست .
آیا به همان مقدار که از دیگران انتظار داریم به عقاید ما ، احترام گذارند به عقاید آنها احترام میگذریم ؟ آیا سنجش درست و اشتباه بودن عقاید دیگران همان نظرات خودمان نیست ؟ با محک خود دیگران را نسنجیم . همه حق زندگی و اظهار نظراتشان را دارند ، هرچند به زائقیه ما خوش نباشد .
یادمان نرود که
بنی آدم اعضاء یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند  

عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه در یک نگاه

  عدم مدیریت صحیح در نحوه آبخیز داری-1

ساخت صد های غیر کارشناسی منوط به  سیستم آبخیزداری  وعدم وجود  پیش بینی برای برنامه بارش سالانه و برداشت بی رویه و بدون برنامه از مخازن آب پشت صد ها به صورتیکه برای تجمع دوباره همان مقدار آب برداشتی  زمانی بسیار طولانی مورد نیاز است . برداشت بیرویه کشاورزان از منابع زیر زمینی و عدم نظرات صحیح -2

چاه های موجود از گذشته بدون در نظر گرفتن اینکه  خروجی مقدار آب کنترل شده باشد و تنها با دریافت هزینه های برق و یا هزینه های رایج معمول بدون اینکه برنامه ای برای مقدار آب خروجی ( دبی ) و یا زمان برداشت آب برای هر چاه موجود باشد. حفر چاه های عمیق بدون مجوز و یا گاهی با مجوز اما بدون صلاحیت کارشناسی -3

وجود شرکت هایی که بدون داشتن مجوز اقدام به حفر چاه برای هر کسی میکنند و تنها با پرداخت مبلغی به عنوان هزینه حفر چاه و مبلغی اضافی در صورت نبود مجوز برای مشتریان خود سرویس های لازم را ارایه میدهند  .  نبود نظارت بر این شرکت ها و یا حتی گاهی همکاری سازمانهای متبوع با چنین شرکتهایی در ازاء دریافت مبلغی  موجب رونق گرفتن این روند غیر قانونی و غیر کارشناسی برداشت آب از منابع زیر زمینی و مشترک با منابع تغذیه زیر زمینی دریاچه میکنند. آبیاری نادرست و سنتی و هدر رفت بالای ٧٠ درصد آب ورودی به مزارع به صورت روان آب-4

یکی از بزرگترین دلیل برداشت آب زیاد در واقع عدم ناکافی بودن آب برای آبیاری زمینها میباشد که مهمترین علت ان سیستم آبیاری سنتی و هدر رفت فراوان آب میباشد . به بیان دیگر آبیاری سنتی موجب میشود که آب مورد برداشت برای آبیاری زمینها کافی نباشد چرا که به روش سنتی آبیاری میشوند و این موجب برداشت مستمر و بدون وقفه از منابع زیر زمینی میشود . میدانیم که در آبیاری سنتی ٧٠ درصد آب ورودی به زمین هدر می رود و دولت با وعده هایی که به کشاورزان درمورد کمک های تسهیلاتی و کارشناسی برای اجرای سیستم های آبیاری تحت فشار و مدرنی که داده بود معمولا با موانعی از منابع تسهیلات و یا بی توجهی و عدم احساس مسولیت از طرف سازمانهای متولی روبرو میشود. ، اما کم شدن نزولات به دلیلی از جمله کم شدن سطح جنگلها و در نتیجه افزایش میانگین دما در منطقه و به سمت کویری شدن را نیز میتوان از بی تدبیریه دولت و سیستم ناظر به حساب آورد . نگاهی به آمارهای بارندگی جهانی نشان میدهد که این کم شدن فقط در کشور ما اتفاق افتاده است و در بقیه نقاط به صورت منظم ادامه دارد
 

آیا شما هنوز بت پرست هستید

پیروان ادیان ابراهیمی اعم از کلیمی ، مسلمان و یا مسیحی سالهاست که به باور خودشان چیزی یا شیی را پرستیدن را کنار گذشته اند و با ایمان آوردن به ادیان نامبرده خدا پرست و یکتا پرست شده اند، در واقع این یکتاپرستی سنبلی است از پرستیدن چیزی غیره مادی و غیره قابل رویت و به نوعی  اشاره است به اینکه پرستیدن کسی یا چیزی که در میان ما حضورش قابل ملموس است منتهی به خود کامگی و دیکتاتوری شخصیت پرستیده شده میشود . به عبارت دیگر وجود داشتن فیزیکی این شخص منجر به تولید رفتارهای چاپلوسانه در جهت محبوب کردن افراد نزد ان شخص شده و رقابتی نا  سالم برای مقبول واقع شدن در درگاه بت شان ایجاد میشود . این رقابت گاهی به جای میرسد که افراد خود را ملزم به انجام کارهایی فرا اخلاقی و فرا انسانی میکنند و در این میان هرچه از هدف دورتر و دورتر میشوند . 

در جوامع امروزی چنین بت پرستی هایی به صورت رفتار های مدرن ارتجائی نیز قابل رویت هستند . از شخص پرستان در عرصه  ورزشی و تیمی گرفته تا ریس جمهور ، رهبر و یا سلطان پرستان . به باور این جمیعت تنها عامل سرفرازی و سربلندی شان این بت های مدرن میباشند و همیشه به مانند خدایانی آنهارا  مورد احترام و پرستش قرار میدهند به طوری که کلام این افراد کتابشان و تصمیم این خدایان تصمیمشان میباشد . در کنار آنها عکس میگیرند و تصویری از آنها همیشه در اطرافشان . قدرت تفکرشان را از دست داده اند و به بیانی عامیانه چشم و گوش بسته مرید گشته اند .
این نوع رفتارها  در قرن بیست و یکم و با توجه به همه پیشرفت های بشری که تنها با بکار گیری از قدرت تعقل اتفاق افتاده است این سوال را به وجود موارد که آیا این ستایش و پرستش در جهت تعالی فکری بشریت میباشد و یا سرنگونی اندیشه .
https://www.facebook.com/notes/arash-choupani/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%AF/502458946484301

کودکستان اپوزوسیون

 چند روزی که شاهد آن هستیم که تعدادی از دوستان و منجمله خود من ایراداتی بر روند ، منشور  و اساسنامه شورای ملی و ایرداتی به عملکرد دفتر سیاسی بخلاف اساسنامه موجودش وارد کرده ایم . جدا از ،پاسخ های عجیب و غریب و هجمه های فراوان که برای نظر دادن ما دریافت کرده ایم ، انگ خیانت و از این قبیل چیز ها را نیز بر ما زده اند . برای همین چند نکته را به عرض دوستان میرسانم .
١- انتقاد یک امر دموکراتیک بوده و کسانی که با روند پرسشگری مقابله میکنند ناچار به دیکتاتوری خواهند بود .
٢ - اگر از نظر گروهی یک انتقاد سازنده و از نظر گروهی مقابل ، همان انتقاد مخرب است ، بنابرین این تفاوت در دیدگاه دو گروه نسبت به نقد موجود  میباشد و نه بر اصل وجود ایراد .
٣ - اگر نقدی و نظری داده میشود در ارتباط با موضوعی ، منظور همان است که بیان شده و نیازی به فرافکنی و گسترش ان به کل مجموعه  و یا دشمنی با شخصی یا اشخاصی نیست ، کما اینکه این نشانه خیر خواهی  است ، حال اینکه لایه های  این انتقاد نیز بستگی به شنوایی نقد شوندگان دارد . با توجه به این ضرب المثل که دشمن دانا به از دوست نادان .
٤ - برای ادله انتقاد ها پاسخ های منطقی و در همان مسیر با دلیل و برهان لازم است نه انگ زدن به خیانت و توهین به شخصیت
٥ - از یک گروهی که خودرا حافظ دموکراسی و شخص شخص این گروه خود را دموکرات میدادند این یک رفتار غیره دموکراتیک و مخالف با روند دموکراسی خواهی و آزاد منشی  است که در برابر هر انتقادی موضع برخورد داشته باشند و نه موضع ،پاسخ گویی و روشنگری . چرا که کسانی که انتقاد میکنند نیز جزی از مردم ایران حساب میشوند و حق کامل این را دارند که به مانند هر شهروند دیگر میزان پاسخ گویی سازمان یا گروهی که خودشان رو منصوب به مردم ایران میدانند ، جویا شوند .
٦ - اگر از آغاز یک حرکت که  به اذعان متولیانش  دچار ایرادات و اشکالات بسیاری میباشد ، با نظرات ، انتقاد ها و دلسوزان خارج از گود اما تعقیب  کننده امور ، چنین برخورد های کودکانه و خود انگارانه انجام شود ، آیا در ادامه مسیر این جریان جایی برای آزادی و دموکراسی باقی خواهد ماند که آنرا به ایران عزیزمان هم تعمیم دهیم ؟
  ٧ - گروهی که خود را ضد تجزیه طلبی و خواهان یک پارچگی ایران میداند با اهانت به اقوام و زبان ها در علیه این مسیر قدم برداشته اند .
به امید آزادی و دمکراسی
آرش چوپانی
14 . 05 . 2013
https://www.facebook.com/notes/arash-choupani/%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B2%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86/522957464434449

من که نمی فهمم چه خبر است ؟

بتازگی از سازمان CIA هی سند داره بیرون درز میکنه که مثلا ما باعث کودتای ٢٨ مرداد بودیم و یا امروز که اسنادی در آمده که در جنگ ایران و عراق کلا کمک اطلاعاتی و نظامی به عراق شده و جالب اینکه در همون اسناد کمک هایی هم به مقدار کم و در همان جنگ به ایران شده است .
حالا کاری نداریم به صحت این اسناد کما اینکه فرض را بر این می گذاریم که چنین اسنادی که به این  صورت و از خبرگزاری های صاحب نامی منتشر میشوند به یقین درست می باشند . من که نفهمیدم این آقای آمریکا چی می خواد و کلا کدوم وریه .
عجیب اینه که اولین منابع اطلاعاتی و خبری که این اسناد رو بیرون می دهند منابع انگلیسی مانند بی بی سی هستند .
تنها چیزی که به ذهن دائی جان ناپلئونی من میرسه اینه که بعد از افشا شدن اینکه آمریکا از اتحادیه اروپا و انگلیس جاسوسی اطلاعاتی میکرده این یک پاسخ به آمریکا از طرف سرویس های اطلاعاتی انگلیس هست که تواضن را به نفغ خودشان برگرداند . مخصوصا که با آچمز شدن آمریکا در جریان مصر توسط مهره عربستان سعودی واقمارش که به احتمال بسیار زیاد با سفری که وزیر امور خارجه عربستان به اتحادیه اروپا و کشور فرانسه داشته هماهنگی های لازم انجام شده ، پیام هایی برای آمریکا میتواند داشته باشد .
مسکو هم به صراحت به ادوارد اسنودن با تمامی مخالفت شخص اوباما پناهندگی اعطا کرد و شخص پوتین با علم به اینکه این عمل می تواند روابط این دو کشور را به چالش بکشد وحتی سرد کند بدون هیچ ابعایی به این خواسته اسنودن تن داد .
از آنجا که پس از به روی کار امدن حسن روحانی در ایران هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا چراغ سبز هایی به ایشان نشان داده اند آیا این یک پیش بینی حادثه و رقابت بر روی همکاری یا امتیاز گیری از ایران نیست ؟

به نظرم به زودی اتفاقات عجیب و بزرگی بایستی روی دهد .

یکشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۲

ژن های اجتماعی


در طبيعت رفتارهاي خاصي وجود دارد که گونه هاي جانوري در شرايط خاصي از خود بروز مي دهند . اين رفتارها معمولا در واکنش و يا تاثير عوامل محيطي و گاهي در اثر متبلور شدن يک ژن خاموش که آن نيز در بازخورد عوامل محيطي به وضعيت فعال مي رسد ، بوجود مي آيند و تاثيرات عمده و مهمي در موقيعت و آينده آن گونه مي گذارد . اين تاثيرات گاهي بشدتي است که موجب ادامه بقا و يا انقراض گونه اي را رقم ميزند .
مثال هاي فراواني مي توان براي اين گونه رفتار ها نام برد . در حيوانات اين رفتار ها در زمان توليد مثل و يا براي پرندگان در زمان مهاجرت و حتي براي حشرات نيز اين رفتارها قابل مشاهده است مانند هجوم ملخها .
در انسانها نيز همين واکنشها از دوران کودکي و در جواني و بزرگ سالي در محيط هاي تحصيلي  و يا ورزشي و حتي در پروسه هاي سياسي بتناوب ديده ميشود . در علم رفتار شناسي اجتماعي اين رفتار ها معمولا در اجتماع ها و در وجود تشکل هايي هدفمند و گاهي في البداهه بدين شکل تعريف مي شوند که کلونها و بوجود آمدن تجمع باعث فعال شدن ژنهايي در گونه هاي زيستي مي شود که در حالت انفرادي غير فعال هستند و تنها دليل فعال شدن آنها بوجود ادن کلون ها مي باشد .
در تاريخ بشري اين رفتار ها در سياست هاي کلان کشور هاي بيشماري تاثيرات شگرفي داشته است اعم از انقلابها و حرکتهاي مردمي ، شورشها و قيام هايي که در تاريخ چند هزار ساله بشر نوشته شده است . در اين ميان روند سوار شدن بر اين خاصيت و رفتار بالقوه بشري و استفاده کردن آنها در اهداف گوناگون و بالفعل کردن آن بسيار جاي تحقيق و  استفاده دولت مردان بيشاري بوده است که در کشور ها و مناطق سياسي و جغرافيايي مختلف ، متفاوت و داراي آثاري مي باشد که در اين متن بيشتر به آن مي پردازيم .
مهمترين اتفاق در هر کشوري که شرايط دموکراسي و انتخابات در ان مهياست همانا شرکت مردم در انتخابات و چالش اصلي دولت مردان اينست که آنها را چگونه به پاي صندوق ها بکشانند و در نهايت کسب راي از ايشان بنمايند . در کشوري مانند اتريش ويا ايران اين شرايط از نظر تاکتيکي کاملا متفاوت است و تنها ار همان حس و حرکت مردم و قليان احساساتي اجتماع مردم استفاده مي کنند . اين روشها را جدا گانه در هر دو کشور به مقايسه مي گذاريم .
فاز اول – قبل از انتخابات ايران
به دليل فضاي خاص موجود در ايران و نوع و نگرش حکومت در اين زمان معمولا مساعد ترين زمان براي ايراد نطق هاي آتشين و مقداري گذار از خط قرمز ها و وعده وعيد هاست . فضا مقداري باز تر شده و با ايجاد يک نوع از آزادي نسبي و کاذب شاديو هيجان در محيط انتخاباتي تزريق مي شود و بقيه واکنشها بصورت زنجيره اي از اين لحظه آغاز ميشود .
هيجان موجود با افزايش جمعيت درگير در انتخابات افزايش يافته و هر چاشني ديگري اعم از سخنان و يا اتفاقات بصورت تصاعدي اين روند هيجاني جامعه را افزايش ميدهد و از اينجاست که نظريه کلون وارد عمل شده و جامعه وارد فاز دوم ميشود .
فاز دوم – انتخابات
هم اکنون مردم وارد فازي شده اند که بدون دليل و حتي گاهي بدون فکر از کسي طبعيت مي کنند و تمامي رفتار هاي ايشان بصورت افراطي و احساسي بوده و  به دليل ايجاد فضاي کاذب آزاد اين روند تا لحظه انتخابات سير صعودي داشته و بسياري از بدعت ها و يا مشکلات جامعه پس از انتخابات نيز در اين فاز شکل ميگيرد .

فاز سوم – انتخابات و پس از آن
پس از انجام انتخابات و مقداري پس از دور شدن از فضاي هيجان ، هيجان توليد شده در افراد به صفر مي رسد و گويي همانند عمل توليد مثل پس از انجام عمل آميزش تمامي واکنشها قطع شده و فضاي آرامش جداي از نتايج و حتي بي اهميت به آن تبديل به فضاي مرده قبل از شروع انتخابات بر مي گردد .
درکشورهاي جهان سومي همانند ايران در واقع انتخابات و زمان آن ابزاري است براي انجام محدود نقدهاي نسبتا آزادانه از سوي مردم و يا رقبا و ابزاري است براي موج سواري و استفاده از رفتارهاي هيجاني جوامع براي حکومت . معمولا قولهاي داده شده مختص زمان انتخابات و جمع کردن راي ميباشد و بعد از انتخابات به فراموشي سپرده ميشود .

همين روند اما کاملا با وضعيت آگاهانه در جوامعي مترقي به مانند اتريش اتفاق مي افتد . بنا به وجود آزادي هاي سياسي و اجتماعي در بطن جامعه ، هيجانهاي مربوطه در طي زمان و بصورت کاملاعادي در بازه زماني گسترده تري تخليه شده و تنها در زمان انتخابات و با تبليغات برنامه هاي آينده احزاب يا افراد مردم براي دادن راي و البته مشارکت اجتماعي در جامعه وارد عمل ميشوند .
در اين نوع مشارکت که بدون دخالت احساسات و هيجان ها بوده و تصميم گيري کاملا منطقي و عاقلانه ميباشد ، جامعه روند رو به رشد نرمال خود را ادامه داده در جامعه اي کاملا باز و پس از انتخابات مردم منتظر واکنش حزب و يا افراد منتخب در قبال برنامه هايشان بوده و آنهارا رصد مي کنند و در صورت انجام نشدن آنها ، به يقين  واکنشهاي دموکراتيک و قانوني خود را نشان ميدهند .