دوشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۱

پس از بغداد ....


در وصف نشست بغداد 
از سالیان پیش که نظام اسلامی حاکمیت را در ایران به دست آورده است ، چنین نشستهایی و چنین اتفاقاتی در ایران به میزانی رخ داده است که برای افرادی که تنها اخبار را پی گیری میکنند چیز عجیبی به نظر نمیرسد ، تنها موضوع عجیب این نشست ، نوشیدن جام زهر اتمی توسط رهبر نظام بود ، غرب توانست نتنها که امتیازاتی به دست آورد ،با بازی صحیح در مقابل روسیه تقریبا به اهداف خود رسید و توانست بار دیگر اینرا به اثبات رساند که تنها به دنبال منافع خود میباشد و مسائل حقوق بشری و نقض آن جزو اولویتهای مذاکرات نیست و تنها جهت تحت فشار قرار دادن نظام به عنوان اهرمی در مواقع ضروری از آن استفاده میکند . در این میان تنها بازنده این مذاکرات مردم ایران بودند که باز ترکمن چایی بر ملت و کشور تحمیل شد تا اینانی بر مسند قدرت بماند و آنانی بر منافع خود برسند . 
در این  میان غرب ۲ چهره مختلف خود را به میز مذاکره نشانده بود ، چهره امتیاز دهنده و مذاکره کننده اصلی  و چهره بشر دوستانه و مبارز برای مسائل اجتمای ایران . که هر دو توانستند با بازی در مقابل چین و روسیه نتایجی را به دست آورند ، در واقع این نشستی و مذاکره ای بود در بین کشور های غرب و روسیه و چین ، زیرا که پس از جنگ سرد جنگی دیگر با شرایطی مشابه اما گسترده تر و پیچیده تر و با یار گیریهایی متفاوت تر آغاز شده است که نتایج این دو طرف را در تبادلات و بده بستانهای غرب و شرق  بر سر کشور هایی قبیل ایران ،سوریه  و لیبی مشاهده میکنیم . 
در ایران و داخل ایران نیز دو نوع مشکل دیده میشود، ساده ترین مساله همان بقاء حکومت است که این حکومت به هر قیمتی و با هر امتیاز دهی خواهان ماندن است و ابایی از هیچ ساخت و پاختی با کسی یا قدرتی ندارد و تنها با سیاست امتیاز کمتر و نفع بیشتر ادامه  حیات میدهد ، مشکل ترین و پیچیده ترین مساله ، گذار مردم از حکومت و تغیر این بی تفاوتی و دلسردی مردم از مبارزات رهایی میباشد که در این ۳۳ سال با کارشکنی هایی که این رژیم در اپوزیسیون و مبارزان انجام داده مواجه هستیم ، نظام تمامی ابزار هارا در اختیار دارد و به هر طریق بر عمر خود خواهد افزود و تمامی منافع ملی مارا فدای بقاء خود خواهد کرد، و با استفاده از مزدوران چه داخلی و چه خارجی و خریداری کردن افراد و احزاب به حیات ننگین خود خواهد افزود ، اما با تمامی اینها تنها نیروی تغییر دهنده این نظام مردم میباشد ، اما به روشهایی منطقی و نه جنون آمیز . زیراکه سال ۵۷ بجای انجام رفرم در ساختار تصمیمگیری حکومتی ، رفتارهایی جنون آمیز و البته پشت پرده هایی موجب چنین مصیبتی به مدت ۳۳ سال را بوجود آورد . حال باید غرب منتظر پرونده و خطری دیگر از طرف رژیمی باشد که تنها بقاء خود رو در بحران سازی و دشمن تراشی میدادند و اگر پرونده اتمی رژیم بسته شود برای ادامه حیات چه تدبیر هایی در سر دارند . تنش آفرینی در سوریه و لبنان و غزه و یا بحرین و دامن زدن به دیگر مشکلات جامعه جهانی میتواند دستوری دیگر برای بحران سازی نظام اسلامی باشد .