جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۹۱

انتقاد یا سوء استفاده از نقد


پس از گذشت ۳۳ سال ، انواع فعالیت های اپوزسیون و بی نتیجه ماندن بسیاری از آنها به دلیل نبود اتحاد و انسجام و مهمتر از همه نداشتن یک پشتوانه یا سمبل ملی برای اتحاد ، در نهایت  اکثر جناح های به ویژه  جمهوری خواه نیز به این نتیجه رسیدند که با  عدم  همکاری با طرفداران طیف مشروطه که این جناح نیز در چند سال اخیر تمامی هم و غم خود را برای از بین بردن اختلافات و مشکلات سلیقه ای به نوعی کنار گذاشته و توانسته اند جناحی قدرتمند با خط مش فکری میانه رو به مانند شاهزاده رضا پهلوی را در بر گیرند و در حقیقت ایشان را به شخص رهبر طیف مشروطه خواهان و تنها آلترناتیو این جناح برای آینده ایران باردیگر اعلام کنند ، جمهوری خواهان نیز با درک موقعیت حساس تاریخی در جهت همراهی  از این همایش و حرکت ملی ، توانستند با در نظر گرفتن نظرات جمهوریت خواهی خود و تنها برای مبارزه در راه آزادی ایران و براندازی ،  با شاهزاده رضا پهلوی هم گام  شوند و در مجموعه ای به نام شورای ملی و یا کنگره ملی این اتحاد را به مردم ایران و البته تمامی فعالین سیاسی عرضه  کنند ، در این میان افردی نیز یافت می شوند که هنوز به  پیشوند شاهزاده برای آقای رضا پهلوی برخوردی غیره منطقی و گاهی حتی آلرژیک نشان میدهند . شاهزاده رضا پهلوی نیز برای دوری از هر نوع پیش قضاوت بارها و بارها اعلام کرده اند که ایشان نیز به مانند دیگر شهروندان ایرانی ، تنها یک شهروند و فعال سیاسی هستند و در واقع به صورت کاملا دموکراتیک و با سعه صدر از حق قانونی خود چشم پوشی میکنند و انتخاب را به دست مردم ایران و تک تک رای آنها در فردای آزادی ایران و پای صندوق های رای واگذار میکنند .
با همه اینها باز هم افرادی را میتوان دید که هنوز وهنوز نه تنها از ایشان ، بلکه از تشکیل چنین شورا و کنگره انتقاد کرده و حتی حضور ایشان را نیز در این شورا با  اما و اگر هایی که در اصل با انتقاد های غیر مستقیم میکوشند مانع از حضور ایشان شوند .
این گونه افراد را به چهار دسته میتوان دید :

۱ - مخالفین ایشان
۲- افرادی که قصد کسب اعتبار از راه انتقاد از ایشان را دارند
۳- افرادی که قصد جلب توجه ایشان و اطرافیانشان و در نتیجه نزدیک شدن به ایشان را دارند
۴ - افراد وابسته به جمهوری اسلامی که با حملات خود به ایشان در حقیقت قصد ایجاد خلل در تشکیل چنین اتحاد ی را دارند

گروه نخست در واقع متشکل از افرادی هستند که با شخص ایشان مشکل ژنتیکی دارند و چه به صورت مستقیم و چه بصورت غیره مستقیم سعی در بهانه گیری از ایشان ومسول دانستن عملکرد  پدر و پدر بزرگ  ایشان را دارند . به نحوی که حتی گاهی مجبور به تحریف تاریخ نیز میشوند و جالب اینجاست که خود نیز بعد ها گفته های خود را فراموش کرده و چیزی در خلاف جهت بیانات گذشته خود می گویند ، با توجه به اینکه شاهزاده رضا پهلوی هم در مکتوبات خود و هم در مصاحبه هایی که تی چند سال اخیر انجام داده اند بارها به صراحت بیان کرده اند که حکومت های پشین بدون اشکال نبوده و در صورت داشتن زمان در ایرانی آزاد میتوان به نقد تاریخ ، عادلانه و فرق از هر گونه جنجالی پرداخت و نکات مثبت و منفی نه تنها آنها  ، بلکه تمامی خدمات گزاران این سرزمین را به درستی برسی کرد . که این نیز مستلزم داشتن کشوری آزاد و دموکراتیک میباشد و هرگونه انتقادی مخرب در چنین زمان حساسی که اپوپزوسیون در حال اتحاد است ، به منزله چوب لای چرخ کردن حرکت آزادی خواهانه مردم ایران میباشد .
گروه  دوم افرادی هستند که پس از ۳۳ سال نتوانسته اند نیاز مردم و اپوزوسیون را به درستی تشخیص دهند و نه تنها  برای ایران و مردم و آزادی و دموکراسی کاری انجام نداده اند ،بلکه  بیشتر موجب منحرف شدن حرکات های آزادی خواهانه مردم شده اند و هم اکنون با انتقاد از شاهزاده و شورای ملی قصد برهم زدن اسم و رسمی برای خود و در نتیجه کسب اعتبار و آبروی در بین فعالین داخل و خارج می شوند .
گروه سوم افرادی هستند به تشخیص خود زیرک و چنین تصور میکنند که  در صورت انجام انتقاداتی سطحی اما مداوم و حتی گاهی سازنده میتوانند به صورت مزمن وارد فعالیت شوند و با گذشت زمان و یک نوع عادت دادن اسم خود به عنوان همراهی نه کاملا وابسته  در چرخه مبارزات قرار گیرند .
افراد گروه چهارم متفاوت تر از ۳ گروه قبلی میباشند زیرا که کاملا قصد تخریب دارند و این تخریب نه در جهت شخص بلکه به عنوان از هم پاشیدن اتحادی میباشد که در حال شکل گیری هست با این تفاوت که سعی میکنند نوک حملات خود را متوجه کسی کنند که بیشترین توجه از طرف اپوپزوسیون به این شخص میشود  .
در این میان ما باید توجه داشته باشیم  ناخواسته این افراد را با گفتار و سخنی نسنجیده و گاهی احساسی ، تغذیه کرده و موجبات از هم گسیختگی جناح هایی از مردم یا اپوزیسیون را فراهم نکنیم .
زمان باریک است و حساس ، بیشتر از آنچه میگوییم ، بیاندیشیم و عمل کنیم .
گاهی حتی انتقاد،  به عنوان  سلاحی در خلاف جهت آنچه می خواهیم عنوان کنیم ، عمل میکند و به جای ساختن ، متلاشی میکند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر