دوشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۹۱

درد دلی با هموطنان



خیلی جالبه آدم نمیدونه دوستش دشمنشه ، دشمنش دوستشه ، دشمنش فامیلشه ، گروهی فامیلشه . فامیلش گروهشه  ، جالب تر از ان اینکه حالا این دوستا هم گاهی چنان خودشونو میگیرن و از بستگان خودشونو نشون میدن  که دایه مهربانتر از مادر چنین لطفی در حق آدم نمیکنه . 
شاهزاده رضا پهلوی در سخنانی بیان کردند ،، دموکراسی شرکت دادن گزینه ها  است و نه حذف  آنها . 
دوستانی که به جد خواستار آزادی ایران و دوستار شاهزاده هستند این جمله را به همین صورت شنیدند و آویزه  گوش 
دوستانی دیگر به گونه دیگر اینرا اینگونه ترجمه میکنن که بگیرو به خاطر مخالف بودن با نظر شخصی خودشان حذف میکنند 
گروهی دیگر اینرا نشان میدهند  و کاملا در جهت مخالف ان حرکت میکنن ،
نمیدانم دلم برای خودم بسوزد ، دلم برای کشورم بسوزد و یا دلم برای ساده دلانی بسوزد که به چنین سازمانهایی اکتفا میکنند و اقتدا و نمیدادند که بیراهه میروند، مگر نه اینکه زمانی که آب هست نیازی به تیمم نیست ؟
زمانی که شاهزاده عزیزمان خودشان دفتری دارند ، و در این دفتر برای همه باز میباشد نمیدانم چه نیازی به شاخه ها و زیر شاخه ها میباشد ، مگر نه اینکه ایشان به زبان همه ما سخن میگویند و بیانی هایی را برای همه میدهند که به دست همه میتواند برسد و نیازی به رابط و تشکیلات و .... نیست، چرا مردم را قول میزنیم ؟ 
آیا در این میان غیر از معروف کردن خود و همنشینانمان هدف دیگری داریم ؟ 
چرا با فدا کردن خواست قلبی جوانان برای خود نردبان میسازم ؟ 
چرا احساس های پاک دوستاران شاهزاده را پله های ترقی خود میکنیم ؟
چرا فکر میکنیم همیشه ماه زیر ابر خواهد ماند ؟
چرا به قیمت مطرح کردن خودمان مردمی را ناامید از آزادی میکنیم ؟
مگر نه اینکه اتحاد و همبستگی برای پیروزی لازم است ، پس یا خواهان اتحاد نیستیم و یا خواهان پیروزی . که در اینصورت دیگر جایی بین مبارزین نداریم ، و به جمع خائنین پیوستیم ، خواسته یا نا خواسته ، بهتر نیست کمی تجدید نظر در رفتارو اعمالمان کنیم ، بهتر نیست کمی هم به هموطنان در بند مان بیندیشیم و آنهارا در یابیم ، به کشوری که میخواهند پاره پاره اش کنند و مردمانی آواره ؟
بهتر نیست بجای اینکه هنوز به دنبال جاه و مقام باشیم و به فکر قدرت طلبی های شخصی ،  سرباز وطنمان باشیم و صادقانه خدمات کنیم ؟
بهتر نیست اگر نمیتوانیم متعهد و متحد باشیم حد اقل از پای مبارزان واقعی آویزان نباشیم ؟ 
آیا اشخاص از هر قوم و زبان و یا از هر طبقه نمیتواند یک مبارز راستین باشند ؟ 
آیا یک فرد عادی و مسله بقیه مردم نمیتواند مبارزه کند  ؟ 
آیا زندگی خصوصی  یک فرد میتواند مانع مبارز بودن و حتی مبارزی نمونه بودن شخصی  باشد ؟
آیا سند سازی و تفرقه افکنی برای بالا بردن جایگاه خود و یا بی اعتبار کردن یک مبارز خیانت به مردم و کشور نیست ؟
به نظر شما حکم چنین اشخاص و گروه هایی چیست ؟




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر