شنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۳

آقای جمهوری اسلامی ما سوختیم حداقل نگذارید نسل بعدی بسوزد


چند وقتی هست که به مسابقات و رقابت هایی که اینور آب و در این کشور ها درحال انجام شدن است دقت میکنم . جوانان و نوجوانان بدون داشتن دغدغه چیزی در ان شرکت میکنند و هدفشان پس از رقابت، لذت بردن از برنامه ای است که در ان هستند.
معمولا اکثر مسیحی و گاهی یهودی و یا مسلمان هستند ولی بدون طلب کمک از ائمه معصومین و یا دخیل بستن به اعتقاداتشان در مسابقه شرکت میکنند و اگر هم برنده شوند ، این موفقیت را به هیچ جایگاه فرا انسانی و یا الهی و یا کمک انبیاء و امامان ربط نمیدهند واز برنامه ریزی ها و تمرینات و رهنمود های مربیان خود سخن میگویند و مدال یا جام خود را به هیچ جایگاه لشکری و یا کشوری تقدیم نمیکنند که ان جایگاه ها اتفاقا این قهرمانان را برای تبلیغات انتخاباتی آینده خود استفاده میکنند.
از کودکی به جای زندگی با مرگ و غم و گریه اشنایمان کردید و با فشار های حکومتی و مذهبی و با دشمن سازی های خیالی همیشه در شرایط بحران زندگی کردیم. زمانی که همه هم سن و سالان ما در دنیای متمدن به فکر زندگی ، خوشی و پیشرفت بودند ما در حال رقابت شدید با همدیگر برای موقعیت هایی بودیم که حکومت بی توجه به استاندارد های جهانی و یا حتی افزایش کمی آنها و یا برای بدست آوردن روزانه ای برای نفس کشیدن مشغول شدیم و بهترین سالهای جوانی و عمر خود را در بدترین شکل ممکن گذراندیم .

حال با گذشت این سالها و غیر قابل بازگشت بودن سالهای عمر من و امسال من و سالهای کودکی و نوجوانی ما و به قولی سوختن که چه عرض کنم جزغاله شدن ما تنها امید این میتواند باشد که نسل و نسل های بعدی به بلاهایی که ما را بدان دچار کرده بودند، دچار نشوند و حداقل آنها نسوزند.    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر